سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش نگاه داشته شده، مانند چراغ سرپوشیده است . [امام صادق علیه السلام]
 
دوشنبه 88 بهمن 19 , ساعت 8:20 صبح

انجمن حجتیه 2

 

3- اعتقاد به عدم دخالت در سیاست

انجمن در قبال عدم دخالت در مبارزات به گونه ای مبارزه با رژیم را کار سیاسی پنداشته و معتقد بود که آنها در سیاست دخالت نمی کنند. و این جزء اساسنامه آنهاست . درتبصره دوم اساسنامه این انجمن تاکید شده بود که انجمن به هیچ وجه در امور سیاسی مداخله نخواهد داشت و نیز مسئولیت هر نوع دخالتی را که در زمینه های سیاسی از طرف افراد منتسب به انجمن صورت گیرد , برعهده نخواهد داشت و این مساله بعدها باعث چالش اعضای انجمن با نیروهای انقلابی در جریان مبارزات برعلیه رژیم ستمشاهی شد .

 

البته نقش مرجع تقلید انجمن و همچنین فزونی یافتن اهمیت بهائیت در ذهن اعضای انجمن نیز مضاف بر این علت شد. به گونه ای که طالب هیچ گونه مزاحمتی در راه مبارزه با بهائیت(بنا بر تعریف خود) نبودند. آنها در توجیه این مطلب که چرا در مبارزات شرکت نکردید دلیل می آورند که عده رسالت مبارزه(همان کار سیاسی در ادبیات آنها) دارند و یک عده هم بایستی بنشینند و دفاع علمی و اعتقادی کنند و ما در طول دوران مبارزه چنین کرده ایم.( سید ضیاء الدین علیانسب , سلمان علوی نیک , جریان شناسی انجمن حجتیه , پیشین , ص 82 و 83 ) البته پاسخ چنین ادعاهایی روشن است. مگر انقلاب اسلامی و مبانی اعتقادی را می توان از سیاست نمود و مگر سیاست و دخالت در آن جزئی از مبانی اعتقادی ما نیست. به قول حضرت امام خمینی(ره): ما مکلفیم به اینکه در امور دخالت کنیم. ما مکلفیم در امور سیاسی دخالت کنیم و مکلفیم همانطور که پیغمبر می کرد.( صحیفه امام ره , ج 15, ص 53)

4- دیدگاه انجمن در مورد ولایت فقیه

همان گونه که مطرح شد , انجمن در مبانی اولیه و به ویژه پیش از وقوع انقلاب اسلامی ایران هرگز معتقد به تشکیل حکومت اسلامی نبوده است , ولی موضع آن پس از انقلاب کمی نرم تر گشت . انجمن مدعی آن است که به ولایت فقیه معتقد می باشد و در این راستا استناداتی را نیز آورده است , لیکن با بررسی های صورت گرفته , ولایت فقیه در نظر انجمن از جهات مختلف با آنچه مرحوم امام تبیین نمودند , متفاوت بود . ولایت فقیه مورد تایید انجمن در حقیقت همان ولایت عامه مراجع است , یعنی همانطور که سایر مراجع و فقها ولایت دارند ولی فقیه نیز ولایت دارد. در نگاه آنان تزاحم بین نظر مراجع و رهبری به بحث تقلید و تکلیف بر می گردد . رهبری و پیروی از آن فقط در محدود تبعیت از مراجع و تقلید از آن ها محدود شده است , در حالی که در ولایت فقیه مورد نظر مرحوم امام ولایت فقیه , حاکم بر ولایت مراجع می باشد و در موارد اختلافی حکومتی نظر ولی فقیه اولی و مقدم بر نظر مراجع است . ولایت فقیه مورد تاکید انجمن بیشتر از آنکه ولی و حاکم جامعه اسلامی باشد ناظر بر اجرای احکام دینی است. یعنی بایستی در قبال حکومت ببیند کجا خطاست, جلوی آن را بگیرد. در این دیدگاه دیگر چندان سخن از اختیارات ولی فقیه به میان نمی آید. این دیدگاه نیز با معنی ولایت در اندیشه حضرت امام خمینی(ره) متفاوت است. انجمن هر گاه سخن از ولایت فقیه به میان آورده بسرعت آن را به ولایت عامه مراجع سوق داده است. به عنوان مثال انجمن در اوایل انقلاب در بیانیه به اعتقاد خود به ولایت فقیه تاکید کرد و مخاطبین رجوع به جزوه بسوی نور می دهد اما با رجوع به جزوه فوق و تحلیل آن مشخص می گردد که منظور از ولایت فقیه مورد تاکید انجمن همان ولایت عامه مراجع می باشد.( سید ضیاء الدین علیانسب , سلمان علوی نیک , جریان شناسی انجمن حجتیه , پیشین , ص 89)

5- دشمن شناسی ناقص انجمن

انجمن در تشخیص دشمن و دشمن شناسی دچار انحراف و اشتباه بود زیرا پیش از انقلاب اسلامی بجای اینکه مبارزه خود را معطوف به مبارزه با رژیم ستمشاهی و استعمار نماید , مبارزه با بهائیت را اولویت خویش قرار داد که در حقیقت ساخته و پرداخته استعمار بود و توسط رژیم حمایت می شد . این ناشی از درک نکردن و جابجایی اولویت ها در مبارزه و به عبارتی نشاندن معلول به جای علت و مبارزه با آن به جای مبارزه با علت و ریشه ها ست . بعد از پیروزی انقلاب نیز انجمن در راستای این دشمن شناسی ناقص بجای مبارزه با امپریالیسم آمریکا متوجه مبارزه با مارکسیسم شد . (سید ضیاء الدین علیا نسب , سلمان علوی نیک , جریان شناسی انجمن حجتیه , پیشین , ص 75و76)

ساختار تشکیلاتی انجمن

انجمن دارای یک هیات مدیره بود که کلیه فعالیت های انجمن زیر نظر آن صورت می گرفت . ریاست هیات مدیره به عهده شیخ محمود حلبی بود . انجمن دارای کمیته های مختلفی بود که زیر نظر هیات مدیره انجام وظیفه می کردند . این کمیته ها عبارت بودند از ؛ کمیته تدریس که وظیفه جذب نیروهای جوان برای آموش آنان را برعهده داشت , کمیته تحقیق که وظیفه به دست آوردن خبر وتحقیق پیرامون عناصر بهایط را انجام می دادند , کمیته نگارش که وظیفه نوشتن مطالبی در ابطال و رد بهائیت و اثبات وجود امام زمان ( عج ) را برعهده داشت. کمیته ارشاد که متشکل از گروه بحث و مناظره بود که با برگزاری جلسات گفت و گو با هواداران بهائیت , در صدد ناتوان جلوه دادن آنها بود.کمیته ارتباط با خارج و کمیته کنفرانس ها, انجمن به موازات فعالیت در تهران , دایره عملکرد خود را درنقاط دیگر وسعت بخشید.( سید ضیاء الدین علیانسب , سلمان علوی نیک , جریان شناسی انجمن حجتیه , پیشین , ص97 )

لایه های تشکیل دهنده انجمن ؛ لایه های تشکیل دهنده انجمن به سه بخش تقسیم می شود . لایه اول عناصر وابسته به رژیم ستمشاهی که خود به دو گروه تقسیم می شوند. گروهی که دچار کج فهمی بودند و چون کار انجمن را یک کار مقدس می دانستند برای تداوم فعالیت آن هر کاری ولو همکاری با ساواک را مشروع می دانستند. از نظر آنان همکاری با رژیم، انجمن را از تعرض مصون نگه می داشت و لذا اگر عنصری حتی در درون انجمن علیه رژیم شاه فعالیت می کرد او را به ساواک معرفی می کردند به این نیت که انجمن ادامه حیات بدهد. اینها وابستگان بی جیره و مواجب بودند که از روی کج فهمی وابستگی پیدا کردند. گروه دیگر اما واقعا آگاهانه وابسته به رژیم بودند و اصولا انجمن را به عنوان پوششی برای اهداف کلان رژیم انتخاب کرده بودند. در این راستا حتی بعضی از افسران عالیرتبه رژیم شاه به انجمن گرایش پیدا کرده بودند که درواقع مهره های رژیم بودند و برخی از اینها به صورت هدایت شده به انجمن نزدیک شده و در آن نفوذ کرده بودند و در مواردی خط دهی هم می کردند. لایه دوم انجمن عناصر عافیت طلب بودند. یک عده از عناصر روحانی یا بازاری که هم می خواستند فعال باشند و در مسائل اجتماعی حضور داشته باشند و آخرتشان تامین باشد و هم در دنیا دچار مشکل و سختی نشوند. این طیف حضور در مسائل اجتماعی را تا آنجایی قبول داشت که خطری متوجه اش نباشد و لذا اینها انجمن حجتیه را به عنوان محمل خوبی که هم وجهه مذهبی داشت و هم خطری از جانب رژیم متوجه آن نبود، انتخاب کردند. اما لایه سومی هم در اعضای انجمن حجتیه یافت می شدند که نه وابسته بودند و نه عافیت طلب. این عناصر واقعا زحمت می کشیدند و به زعم خودشان در انجمن حجتیه در حال جهاد و مبارزه بودند. منتها این دسته هم کج فهمی خاص خود را داشتند و هدف اصلی را اشتباهی انتخاب کرده بودند. این لایه سوم عمدتا نیروهای سطوح پایین انجمن را تشکیل می دادند. عمدتاً هم جوانان دلسوزی بودند که فکر می کردند در آن عصر- یعنی دوران پهلوی- مشکل اصلی جامعه مبارزه با بهائیت است. این گروه واقعا گمان می کردند که به وظیفه الهی خود عمل می کنند. حتی عمدتا با رژیم شاه هم بد بودند و فکر می کردند از طریق فعالیتهای انجمن حجتیه به رژیم ضربه می زنند. استدلالشان هم این بود که رژیم شاه در کنف حمایت بهایی هاست و ضربه به بهائیت در حقیقت ضربه به رژیم شاه است. البته این استدلال فریبنده ای بود که احتمالا به این جوانان القا شده بود.( روزنامه کیهان , 6/2/82, مصاحبه با عباس سلیمی نمین در مورد انجمن حجتیه و سید ضیاء الدین علیانسب , سلمان علوی نیک , جریان شناسی انجمن حجتیه , پیشین ,ص 111و112)

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ